• دکتر کاترین پادوک
• ترجمه محمدقاسم رافعی
این نکته به خوبی روشن شده است که استرس میتواند محرک اختلالات خوردن نظیر پرخوری شود، که در میان زنان بیش از مردان شایع است. زمانی عقیده بر این بود که این ارتباط صرفاً روانی است، اما محققان به شکل فزایندهای در توضیح این مشکل به عوامل ژنتیکی و زیستی روی آوردهاند.
اکنون یک تحقیق جدید بر روی موشها نشان میدهد که استرس دوران اواخر بارداری باعث تجدید اتصالات مدارهای مغزی میشود و فرزندان دختر را مستعد رفتار شبه پرخوری میکند. مطالعۀ مزبور همچنین عنوان میکند که با ایجاد تغییرات در تعادل برخی مواد غذایی در دوران نوجوانی میتوان از پرخوری پیشگیری کرد.
مطالعه – که از سوی محققان انستیتو علم وایزمن در اسرائیل و انستیتو روانپزشکی ماکس پلانک در مونیخ، آلمان صورت گرفته – در نشریۀ متابولیسم سلول / Cell Metabolism منتشر شده است.
اختلال پرخوری نوعی بیماری است که در آن فرد کنترل خود را در مورد رفتار خوردن از دست میدهد و دچار موارد متعدد غذا خوردن به میزان زیاد در فواصل زمانی کوتاه میشود، حتی اگر سیر بوده و دچار احساس گرسنگی نباشد.
مردم دچار اختلال پرخوری اغلب چاق یا دارای اضافه وزن هستند، و در عین حال ممکن است که بر اثر وضعیت خود دچار احساس شرم، گناه یا پریشانی باشند، که این تبعات خود به افزایش میزان پرخوری منجر میشوند.
پرخوری شایعترین اختلالات خوردن در ایالات متحد آمریکا است و 2.8 کل جمعیت احتمالاً در برههای از زندگی دچار این اختلال میشوند.
همانند دیگر اختلالات خوردن، پرخوری نیز معمولاً در دوران نوجوانی یا اوایل بزرگسالی شروع میشود. اگرچه این بیماری قادر به مبتلا کردن هر دو جنس است، میزان شیوع آن در زنان 2.5 بار بیشتر از مردان است.
تحقیقات به شکل روزافزون در حال آشکار کردن این موضوع هستند که اختلالات خوردن مثل پرخوری از مجموعۀ بغرنجی شامل الگوهای ژنتیکی، زیستی، روانشناسی و عوامل اجتماعی نشأت میگیرند.
برای مثال، دانشمندانی که سعی دارند تا بفهمند که چرا برخی از اختلالات خوردن در میان خانوادهها جریان دارد، به بررسی واریانتهای ژنی مشغولند که احتمالاً ریسک توسعۀ این بیماری را افزایش میدهند.
گروههای دیگری از دانشمندان از طریق مطالعات تصویربرداری نشان میدهند که الگوهای فعالیت مغز در زنان دچار اختلالات خوردن از الگوهای این فعالیت در زنان غیر مبتلا به این بیماری متفاوت است.
استرس دوران پیش از زایمان به شکل متفاوتی بر فرزندان دختر تأثیر میگذارد
در دختران، علایم پرخوری اغلب در دوران بلوغ شروع میشود. پیشتر، دانشمندان برای توضیح علل بر روانشناسی متکی بودند، اما اکنون توجه خود را به بیولوژی معطوف کردهاند.
در گزارش مطالعۀ خود محققان توضیح میدهند که همانند دیگر اختلالات خوردن، پرخوری "با استرس دوران اوایل زندگی نظیر صدمات دوران کودکی و عوارض زایمان مرتبط شده است.".
آنها همچنین مینویسند این نکته به خوبی روشن شده است که استرس در / یا نزدیک به زمان تولد به جنین لطمه میزند و میتواند فرزند را مستعد "انواع مختلف اختلالات روانپزشکی و متابولیک" کند و این لطمات در جنس مؤنث متفاوت از جنس مذکر است.
بنابراین برای تحقیق خویش، محققان موشهایی را به شکل خاص برای بررسی ارتباط میان استرس پیش از زایمان و رفتار پرخوری در فرزندان مؤنث پرورش دادند.
نویسندۀ ارشد مشترک مطالعه، پروفسور آلون کم / Alon Chen، سرپرست گروه محققان نوروبیولوژی استرس هم در انستیتو وایزمن و هم در انستیتو ماکس پلانک، میگوید که آنها "مدلی را ایجاد کردهاند که در آن میتوانند نشان دهند که استرس اوایل زندگی احتمال پرخوری در دختران را افزایش میدهد."
آنها با استفاده از مدل موشی همچنین توانستند به دومین یافتۀ مهم مطالعه دست پیدا کنند: استرس پیش از تولد مدارهای مغزی فرزندان دختر را دگرگون میکند.
تغییرات مغزی در طبیعت اپیژنتیک هستند، که به این معنی است که آنها کدگذاری ژنها را تغییر نمیدهند، اما آنها را با نشانگرهایی شیمیایی برچسبگذاری میکنند که رفتار ژنها را دگرگون میکند.
تیم تحقیق یک مدار استرس مشخص را مورد دستکاری قرار داد
تیم تحقیق موشها را به شکلی مهندسی کرد که میتوانست هورمونهای مغزی ترشح کنندۀ هورمونهای استرس مثل کورتیزول را در آنها دستکاری کند.
اگرچه استرس به چند فرآیند مختلف مغز مرتبط است، تیم تحقیق بر آن بود تا بر روی یکی از آنها تمرکز کند: فرآیندی که عامل ترشح کورتیکوتروپین (CRF) را درگیر میکند، که در انسان با التهاب، سرکوب اشتها و اضطراب مرتبط دانسته میشود.
برای اطمینان از اینکه فقط مدار استرس CRF فعال میشود، تیم تحقیق راهی را توسعه داد که بتواند بدون وادار کردن موشها آن را به صورت ژنتیکی تحریک کند؛ این را میدانیم که دستکاری توسط انسان مدارهای استرس بسیاری را در حیوانات فعال میکند.
محققان، محرک را در یکسوم پایانی بارداری موشهای مهندسی شده با تغییر در آب مصرفی، القاء کردند.
وقتی تیم تحقیق بافت هیپوتالاموس فرزندان مادۀ تحت استرس را بررسی کرد، دریافت که این بافت دارای نشانگرهای اپیژنتیک در شکل برچسبهای متیل است.
در هر حال، فقط وقتی که نوزادان تحت استرس قرار گرفتند – با محدود کردن دسترسی آنها به غذا – آنها شروع به نشان دادن رفتار پرخوری از خود کردند.
موشها یک فرصت دو ساعته به تعداد سه بار در هفته داشتند که در طول آن میتوانستند هرقدر که میخواستند غذا بخورند. بچه موشها در این فرصتها مقدار زیادی غذا را به سرعت میخوردند.
گروه کنترل موشهای ماده نیز که به همان ترتیب پرورش یافته و رشد کرده بودند، اما دچار محدودیت در رژیم غذایی نبودند، رفتار پرخوری از خود نشان ندادند.
دگرگون کردن غذاهای غنی از متیل از پرخوری پیشگیری کرد
در بحث خود، محققان مقایسههایی از رفتار انسانی در موقعیتهایی به دست میدهد که در آنها "دسترسی به مقدار زیادی غذای پر از چربی و کربوهیدرات در تلفیق با محدودیت غذایی خودخواستۀ مکرر توسط دختران نوجوان وجود دارد."
به عبارت دیگر، آیا اینها میتوانند همان دخترانی باشند که به صورت اپیژنتیک مستعد ابتلا به پرخوری با تحریک وضعیت از طریق استرس محدودیت خودخواستۀ غذایی هستند؟
مارکرهای اپیژنتیک توسط سلولها بر روی ژنها جایگیر میشوند، که در مورد نشانگرهای متیل، از مواد غذایی سرشار از متیل مانند ویتامین B و فولات، که از طریق هضم غذا به دست میآیند، گرفته میشود.
در تنظیمات نهایی مطالعه، محققان نشان دادند که میتوان از رفتار پرخوری در موشهای مادۀ در سنین بلوغ با تغذیۀ آنها توسط یک رژیم غذایی دارای نسبتهای متفاوت غذاهای سرشار از متیل پیشگیری کرد.
در هر حال، تیم تحقیق خاطرنشان میکند، اینکه آنها پی بردهاند که رژیم غذایی متعادل کنندۀ متیل در موشها کارآیی دارد، بدان معنی نیست که همین نتیجه در مورد انسان نیز به دست خواهد آمد. پروفسور کن توضیح میدهد، "ما به نسبتی دست یافتیم، اما ممکن است با نسبت موجود در انسان مرتبط نباشد. این چیزی است که نیاز به آزمایش دارد."
با وجود این، تیم تحقیق معتقد است که یافتههای مطالعه بر دانش ما در مورد نقش مغز در اختلالات خوردن خواهد افزود، و همچنین بر این نکته تأکید دارد که چقدر مهم است که زنان باردار از موقعیتهای استرسزا در حد امکان پرهیز کنند.
پروفسور کِن جمعبندی میکند: "ما همه این موضوع را میدانیم، اما مردم به دلایل مختلف اجتماعی و اقتصادی آن را نادیده میگیرند. ولی قیمتی که ما در دورههای بعدی زندگی پرداخت میکنیم - چه موضوع اختلالات روانپزشکی در میان باشد، چه سندرمهای متابولیک، یا بیماریهای مرتبط به قلب - به شدت تحت تأثیر راهی است که مغز ما در اوایل زندگی برنامهریزی میشود."
Source:
medicalnewstoday.com
Stress in late pregnancy may fuel binge eating in female offspring
Written by Catharine Paddock PhD
Published: Tue 30 May 2017