تیم نیومن
ترجمة هامیک رادیان
تحقیق منتشر شده در شمارة هفتة اخیر نشریة بینالمللی کاردیولوژی برآن است تا روشن سازد که آیا کمدینهای سرپا (استند- آپ) در مقایسه با هنرپیشههای کمدی و هنرپیشههای درام بیشتر در معرض خطر مرگ زودرس قرار دارند. شاید از همة حرف و حدیثها که بگذریم اشکهای دلقک توجیهی داشته باشد.
تحقیق توسط پروفسور سایمون استیوارت / Simon Stewart، پژوهشگر بیماریهای قلبی از انستیتو تحقیقات بهداشت مککیلاپ در دانشگاه کاتولیک استرالیا انجام شد.
او میخواست بداند که آیا در نظریة احتمال بیشتر جوانمرگی کمدینها حقیقتی وجود دارد.
در یک مطالعة قدیمیتر پروفسور استیوارت نتیجهگیری کرده بود که کمدینهای خندهآورتر به احتمال بیشتر از همتایان کمتر خندهآاور خود در معرض مرگ زودهنگام قرار دارند.
برای مطالعة آخری خود پروفسور استیوارت تور خود را کمی پهنتر گرفت؛ او فرض کرد که اگر افراد خندهآورتر حقیقتاً زودتر میمیرند، آنهایی که در نابترین شکل هنری کمدی – یعنی کمدی سرپا – درگیر هستند در معرض بیشترین ریسک قرار دارند.
نام مطالعه چنین است: آیا آخرین مرد ایستاده در کمدی کمتر از همه میخنداند؟ یک مطالعة کوهورت (طولی) گذشتهنگر در مورد کمدینهای سرپای نخبه در برابر دیگر همتایان آنها.
در مجموع، مطالعه دادههای گذشتهنگر 200 کمدین سرپا (87 درصد مرد) و 114 هنرپیشة کمدی (5/82 درصد مرد) و 184 هنرپیشة ژانر درام (7/70 درصد مرد) را مورد استفاده قرار داد.
همة نمونهها از فهرست 200 چهرة بالای وبسایت رتبهبندی جمعیت (ranker.com) برگزیده شد که شامل دستهبندیهای زیر بود: "خندهآورترین مردم همة دورانها"ٰ، "خندهدارترین کمدینهای سرپا در همة دورانها"، و "بزرگترین هنرپیشههای زن و مرد در تاریخ سرگرمی."
خطرات پنهان خندهدار بودن
پروفسور استیوارت نتیجهگیری میکند که "در شیب سن مرگ، بر مبنای مرگ کمدینهای سرپا در سنین جوانتر (1/67 سال) در برابر هنرپیشههای کمدی (9/68 سال) و هنرپیشههای ژانر درام (7/70 سال) تفاوت معنیدار است."
همچنان که پروفسور استیوارت مینویسد، همچنین باید به خاطر داشت که کمدینهای قرار گرفته در بالاترین مرتبة قابلیتهای کمدی شانس بیشتری برای مرگ زودرس داشتند." به نظر میرسد که برای کمدینهای ژانر کمدی سرپا، بودن در بالاترین مرتبهها شاید خندهدار نباشد."
در زیر تعداد مرگهای زودرس در هر کدام از سه طبقهبندی آمده است:
• کمدینهای سرپا – 14 از 36 مرگ (9/38 درصد)
• هنرپیشههای کمدی – 9 از 33 (3/27 درصد)
• هنرپیشههای درام – 11 از 56 مرگ (6/19 درصد)
محققان همچنین اطلاعات مربوط به مرگهای غیر طبیعی بیشتری را نیز گردآوری کردند:
• کمدینهای سرپا – 7 از 36 مرگ (4/19 درصد)
• هنرپیشههای کمدی – 3 از 33 مرگ (1/9 درصد)
• هنرپیشههای درام – 6 از 56 مرگ (7/10 درصد)
با وجود کنترل دادهها برای تفاوتهای امید به زندگی بر مبنای سال تولد، کمدینهای سرپا دارای طول عمر کمتری بودند، در حالی که نه هنرپیشههای کمدی و نه هنرپیشههای ژانر درام تفاوتی در مرگ و میر زودرس نشان ندادند.
نتایج مطالعه از پشتیبانی دادههای مطالعات پیشین برخوردار است؛ برای مثال، مطالعهای که در سال 1993 انجام شد دریافت کودکانی که از سوی معلمان و والدین خود لقب خوشبین و خندهدار گرفته بودند در معرض احتمال بیشتری برای مرگ در 7 دهة بعدی قرار داشتند.
کمدینها در برابر هنرپیشههای درام
یافتهها روشن هستند، بنابراین سؤال بعدی این است: "چرا اینگونه است؟" البته هیچ دو کمدینی یکسان نیستند، بنابراین معما بیش از یک جواب خواهد داشت.
یک عامل بالقوه این است که کمدینها بیش از هنرپیشههای غیر کمدی به احتمال بیشتر در معرض آزمون بروز عوارض روانی شامل افسردگی مانیک و جلوههای شیزوفرنی قرار دارند. اما بیش از این مسألة سلامت روانی مطرح است.
پروفسور استیوارت زندگی یک کمدین سرپا را اینگونه توصیف میکند:
"حرفة بسیار رقابتی با دستمزد پایین و امنیت شغلی پایین؛ سالها کار زیر چنین فشاری ممکن است اثرات استرسی انباشتهای پدید بیاورد حتی اگر زمانی موفقیتی به دست آمده باشد."
در نقطة مقابل، هنرپیشههای ژانر درام احتمال بیشتری دارد تا به درجات امنیت قابل اعتماد مالی با فواید سلامت و خوشبختی ملازم آن دست یابند.
نویسندگان پژوهش تشریح دیگر عوامل دخیل در موضوع را ادامه میدهند؛ برای مثال هنرپیشههای ژانر درام مدل نقش تلقی میشوند و و اغلب ناگزیرند رفتار محترمانهای با بینندگان و مدیران داشته باشند. در مقابل، کمدینهای سرپا به چشم آدمهای لوده و مسخره با رفتارهای عجیب و غریب نگاه میشوند.
مسیر نامعمول یک کمدین سرپا
عامل دیگر این است که هنرپیشههای حرفهای اغلب نیاز دارند تا اول وقت برخیزند و آماده شوند، و به طور منظم در یک لوکیشن واحد هفتهها کار کنند. در هر حال یک کمدین سرپا احتمال بیشتری دارد تا در زمانهای طولانی در حال سفر از نقطهای به نقطة دیگر باشد، و عموماً عصرهنگام در بارها و کلوپها کار کند.
این نوع سبک زندگی میتواند تنظیم رفتارهای مرتبط به سلامت را برای فرد بسیار دشوار کند. همچنان که پروفسور استیوارت توضیح میدهد: "مشکل ارتباطی در حفظ الگوهای منظم خواب، تغذیه و ورزش ممکن است دست در دست اثرات زیانبار فیزیولوژیک و فرجامهای سلامت شامل افزایش مارکرهای التهابی، فشار خون بالاتر، کاهش تحمل گلوکز، چاقی، بیماریهای قلبی و مرگ و میر بگذارد."/