ترجمه راد فرهنگنژاد
در سال 2014 حدود پانزده میلیون و هفتصد هزار فرد بزرگسال در ایالات متحد آمریکا دستکم یک اپیزود از افسردگی شدید را تجربه کردند. اما در یک مطالعة جدید، محققان آشکار کردند که چگونه اسکن مغز میتواند برای شناسایی کودکان در خطر افسردگی شدید در مراحل بعدی زندگی مورد استفاده قرار گیرد – اطلاعاتی که میتواند راه را برای مداخله و پیشگیری زودهنگام هموار کند.
نویسندة همکار "جان گابریلی"، پروفسور گراور ام. هرمان در علوم بهداشت و فناوری و پروفسور در علوم مغز و ادراک در انستیتو تکنولوژی ماساچوست (MIT) و همکاران، یافتههای خود را در نشریة «بایالوجیکال پسیکیاتری» منتشر کردند.
نویسندگان اشاره دارند، فردی که اپیزود اول افسردگی را تجربه میکند به طور معنیداری بیشتر احتمال دارد که فازهای دیگر آن را تجربه کند، که این نکته بر اهمیت مداخلة زودهنگام تأکید دارد.
گابریلی میگوید: "اگر شما بتوانید از کشمکش اول اجتناب کنید، شاید این بتواند فرد را در مسیر دیگری قرار دهد."
در مطالعات پیشین برای تجزیه و تحلیل مغز افراد بزرگسال دچار افسردگی، محققان فعالیتهای غیر نرمالی را در برخی بخشهای مغز در مقایسه با افراد سالم مشاهده کردند.
به هر حال این نکته روشن نیست که آیا این نمونههای فعالیت مغز به عنوان نتیجة افسردگی بروز میکند یا آنها خود علتی برای بروز افسردگی هستند.
گابریلی و همکاران در آخرین مطالعة خود موضوع را با استفاده از fMRI برای تحقیق گستردهتر در دستور کار قرار دادند، آنها مغز 43 کودک بدون افسردگی را که در سنین 8 تا 14 سال بودند اسکن کردند.
از این گروه بچهها، 27 نفر با توجه به سابقة خانوادگی در ریسک بالای افسردگی قرار داشتند در حالی که 16 نفر فاقد چنین سابقهای بودند.
بچههای در ریسک بالای افسردگی و فعالیتهای مغزی مشابه بزرگسالان مبتلاء به افسردگی
تیم تحقیق اسکن مغزی را برای نشانههای فعالیت همزمان میان بخشهای مختلف مغز در طول وضعیت استراحت تجزیه و تحلیل کرد؛ محققان توضیح میدهند که این وضعیت به آنها اجازه میدهد تا ارتباط طبیعی میان بخشهای مختلف مغز را شناسایی کنند زیرا در وضعیت استراحت ذهن کودکان روی انجام دیگر وظایف تمرکز نمیکند.
اسکنها در مقایسه با گروه کنترل، الگوهای فعالیت مغزی متفاوتی را در میان بچههای دارای ریسک بالا برای افسردگی شناسایی کردند. مخصوصاً آنها دریافتند که بچههای دارای ریسک بالا همزمانسازی بسیار قویتری در میان sgACC و مود شبکة مورد پیشفرض داشتند، که ناحیههایی از مغزند که در حالت استراحت دارای بیشترین فعالیتند.
بیشتر آنکه، آنها دریافتند که بچههای در خطر ریسک بالای افسردگی ارتباط بیشفعالی میان آمیگدلا و شکنج قدامی زیرین – بخشی از مغز که درگیر فرآیندسازی زبان است – داشتند در حالی که اتصال پایینتر از حد نرمال در قشر فرونتال و پاریتال نشان میدادند، سطوحی از مغز که برای تفکر و تصمیمگیری نقش حیاتی دارند.
جالب توجه است که تیم تحقیق دریافت الگوهای فعالیت مغز که در میان کودکان در ریسک بالای افسردگی دیده میشود بسیار مشابه نمونههای دیده شده در مغز بزرگسالان مبتلا به افسردگی داشت.
در تفسیر اهمیت این یافتهها، یان گوتلیب، پروفسور روانشناسی در دانشگاه استنفورد، که خود در این مطالعه مشارکت نداشت، میگوید: "یافتهها با این توضیح که این به آغاز بیماری مرتبط است متقن میشوند. الگوها پیش از آغاز افسردگی در آنجا هستند و ناشی از اختلال نیستند."
به همین ترتیب، محققان عنوان میکنند که fMRI را میتوان برای شناسایی کودکانی که ممکن است در ریسک بالا برای افسردگی قرار داشته باشند، به کار برد، حتی برای آن دسته از کودکان که فاقد پیشینة خانوادگی افسردگی هستند.
گابریلی میگوید: "ما مایلیم ابزار خود را برای ایجاد توانایی شناسایی افراد در معرض ریسک واقعی توسعه دهیم، مستقل از اینکه آنها چرا در این وضعیت قرار دارند، با هدف غایی مداخلة زودهنگام و نه انتظار برای اینکه افسردگی به فرد حملهور شود."
نظرات (0)