• کریستین نوردکویست، دکتر تیموتی جی. لیگ
• ترجمه هامیک رادیان
اختلال شخصیت طیفی از روندها و رفتارهای شخصیتی است که افرادی را توصیف میکند که در تماس و ارتباط با دیگران با چالشهایی روبرو هستند.
دورنما برای بیماران دچار اختلال شخصیت ممکن است سخت و صُلب و انعطافناپذیر باشد. آنها ممکن است بیش از سایر مردم پاسخ دادن به تغییرات و نیازهای زندگی را دشوار بیابند. دیگران ممکن است آنها را در مورد روش ارزیابی موقعیتها و ارتباط با افراد دور و بر دچار اختلال عملکردی ارزیابی کنند.
"دستنامۀ تشخیصی و آماری اختلالات روانی" (DSM)، "انجمن روانپزشکی آمریکا" (APA) اختلال شخصیتی را چنین تشریح میکند: "الگوی پایدار تجربۀ درونی و رفتاری که به شکل قابل ملاحظهای فاقد انتظارات مورد نظر فرهنگی است که فرد آن را نمایندگی میکند."
اختلال شخصیت به عنوان بیماری روانی تلقی میشود. بیمار ممکن است در هنگام عملکردش در زندگی روزمره، در محل کار، محیط مدرسه یا در موقعیتهایی که با دیگر مردم مرتبط میشود، دچار اختلال گردد.
مردم دچار اختلال شخصیت ممکن است بر این باور باشند که رفتارها و انتظارات آنها از موقعیتها، نرمال است. به هر جهت، پردازش افکار و رفتارهای آنها ممکن است خودتخریبگرانه و خودبدنام کننده باشد. گاهی از اوقات دیگر مردم برای مشکل یا مسائلی که آنان ایجاد میکنند مورد ملامت قرار میگیرند.
مطالب این مقاله:
• شخصیت چیست؟
• انواع اختلال شخصیت
• اختلال شخصیت پارانوئید
• اختلال شخصیت اسکیزوئید
• اختلال شخصیت اسکیزوتیپال
• اختلال شخصیت ضد اجتماعی
• اختلال شخصیت مرزی
• اختلال شخصیت هیستریونیک
• اختلال شخصیت نارسیستیک
• اختلال شخصیت اجتنابی
• اختلال شخصیت وابسته
• اختلال شخصیت وسواس اجباری
شخصیت چیست؟
[ریچارد ام.] ریکمان شخصیت را چنین تعریف میکند: "چیدمان پویا و سازمانیافتهای از ویژگیهایی که هر فردی در خود دارد، و بهشکلی منحصر به فرد بر رفتارها، انگیزشها و شناخت وی در موقعیتهای متفاوت تأثیر میگذارد."
شخصیت هر فرد تعریف کنندۀ نوع دریافت وی از جهان پیرامون او است. شخصیت افکار، تلقیات و احساسات هر فردی را قالبگیری میکند.
به نظر میرسد که افراد موسوم به شخصیتهای سالم با استرس نرمال به روشی نرمال مدارا و مقابله میکنند و با دیگر اعضاء خانواده و همتایان خود ارتباطات کارآمد و عملکردی شکل میدهند.
انواع اختلال شخصیت
بر مبنای DSM-5 اختلالات شخصیت به سه خوشه یا شاخۀ گستردۀ A، B، و C تقسیم میشوند.
شاخۀ A اختلالات شخصیت شامل مردمی است که رفتار آنها به نوعی غیر نرمال و عجیب و غریب به نظر میرسد. فرد دچار این اختلال دیگر مردم را به چشم بیگانه نگاه میکند. این نوع اختلال شامل اختلال شخصیت پارانوئید، اختلال شخصیت اسکیزوئید، و اختلال شخصیت اسکیزوتیپال است.
اختلال شخصیت پارانوئید
فرد دچار اختلال شخصیت پارانوئید مظنون و بیاعتماد است.
وی ممکن است بر این تصور باشد که دیگران به او دروغ میگویند و در واقعیت دست میبرند، و نیز اینکه به دوستان و همکاران نمیتوان اعتماد کرد. پارانوئیدها به این موضوع مظنونند که هر گونه اطلاعات محرمانه در مورد آنان به حربهای بر ضد آنان تبدیل خواهد شد.
اختلال شخصیت اسکیزوئید
فرد دچار اختلال شخصیت اسکیزوئید ممکن است کنارهجو، منفصل و سرد، موجودی "تکافتاده" به نظر برسد. وی ممکن است از برقراری تماس نزدیک اجتماعی با دیگران شرم داشته و در شکل بخشیدن به روابط شخصی دچار مشکل باشد.
دیگران ممکن است فرد اسکیزوئید را به دلیل محدودیت توانایی وی در تجربۀ شادی و لذت به عنوان موجودی سردمزاج و دچار جداسری از دیگران تلقی کنند. افراد اسکیزوئید ممکن است از نشان دادن عواطف خود ناتوان باشند. این وضعیت آنان را در معرض چالش بیشتری قرار میدهد زیرا فرد دچار چنین وضعیتی احتمال دارد که حساس بوده و بسیار احساس تنهایی کند.
مردم دچار اختلال شخصیت اسکیزوئید ممکن است در شرایط ناگزیری برای برقراری ارتباط با دیگران دچار ناراحتی شوند.
اختلال شخصیت اسکیزوتیپال (اسکیزوتایپال)
مردم دچار اختلال شخصیت اسکیزوتیپال در عین حال از روابط اجتماعی به دور هستند، و ممکن است دچار تحریف شناختی و دریافتی، ضعف در مهارتهای اجتماعی و افکار توهمآمیز باشند. مبتلایان به این اختلال در معرض تجربۀ دورههای کوتاه مدت سایکوز یا جنون قرار دارند.
دیگر مردم ممکن است رفتارهای شخصیت اسکیزوتیپال را گیج کننده و مغشوش ارزیابی کنند.
برخی مردم دچار افکار توهمآمیز در مورد وقایع خرد و ریز زندگی روزانه هستند، و ممکن است مسائل جزئی را جزء اشتباهات اساسی تلقی کنند. فرد ممکن است بر این باور باشد که سرتیتر خبرهای تلویزیون و روزنامهها واقعاً حامل پیامهای رمزگذاری شده برای شخص وی است. آنها همچنین ممکن است بر این باور باشند که دارای قدرت تلهپاتی یا تواناییهای خارقالعاده هستند، اما شدت و حدت این علایم کمتر از موارد ابتلا فرد به اسکیزوفرنی است.
مردم دچار اختلالات شخصیتی شاخۀ B در عین حال دچار مشکلات ارتباط با دیگران هستند. رفتار آنها ممکن است مختلکننده، نمایشی و تهدیدآمیز به نظر برسد. مثالهایی در مورد رفتارهای شاخۀ B شامل اختلال شخصیت ضد اجتماعی، اختلال شخصیت مرزی، اختلال شخصیت هیستریونیک و اختلال شخصیت نارسیستیک است.
اختلال شخصیت ضد اجتماعی
مردم دچار اختلال شخصیت ضد اجتماعی ممکن است در مورد پیامدهای اعمال خود دغدغهای به خود راه ندهند.
چنین به نظر میرسد که آنان از قلدری و دست انداختن دیگران لذت میبرند.
فرد دچار این نوع اختلال شخصیت ممکن است آزردهحال، افسرده و آشوبزده شود. آنها ممکن است حیلهگر و فریبکار باشند، و سعی کنند تا دیگران را دست انداخته و از آنها سوءاستفاده کنند.
به نظر میرسد که در مورد این گروه از افراد پشیمانی و ندامتی از بابت تبعات اعمال آنها برای دیگران وجود ندارد. آنها معمولاً برای مشکلات موجود در زندگی خود دیگران را ملامت میکنند.
اختلال شخصیت مرزی
در اختلال شخصیت مرزی، فرد دچار نوسان و ناپایداری شخصیتی است و اغلب با دیگران روابط پرتنشی دارد. امکان بروز خودآزاری و ناپایداری یا عدم ثبات عاطفی در میان این گروه افراد مطرح است.
اختلال شخصیت هیستریونیک
فرد دچار اختلال شخصیت هیستریونیک نیاز به دیده شدن توسط دیگران و هراس از نادیده گرفته شدن دارد. قرار گرفتن در مرکز توجه همگان به هدف اصلی در زندگی فرد تبدیل میشود.
وی ممکن است نه فقط از نظر عاطفی بیریا و صمیمی به نظر برسد بلکه همزمان احساسات زیادی نیز از خود نشان دهد. رفتار فرد ممکن است تحریکآمیز، فریبنده، نامتناسب و حتی اغواگرانه باشد. نگرانی اندکی در مورد احساس دیگران در وی وجود دارد. به دست آوردن نظر و مهر تأیید دیگران به یک وسواس و عقدۀ روانی تبدیل میشود.
اختلال شخصیت هیستریونیک ممکن است شبیه به اختلال شخصیت نارسیستیک باشد.
اختلال شخصیت نارسیستیک (خودشیفته)
اختلال شخصیت نارسیستیک شامل حسی عظیم از اهمیت قائل شدن برای خود، ولعی برای برانگیختن احساس تحسین و تأیید دیگران و فقدان توجه و اهمیت قائل شدن به احساسات دیگران است.
اشخاص دچار این اختلال اغلب بر این باورند که آنان از افراد دور و بر خود برتر و بهترند. به هر جهت، عزت نفس آنها شکننده است و ممکن است حتی کوچکترین و جزئیترین انتقادها را با دشواری قبول کنند. افراد خودشیفته به سادگی آزرده شده و دچار پسزدگی خودخواسته میشوند.
این افراد ممکن است دچار خیالبافی در مورد جذابیتها، موفقیتها و قدرتهای خود باشند. اینان ممکن است استعدادها یا قابلیتهای خویش را بیش از حد برآورد و چنان رفتار کنند که انگار تافتۀ جدا بافتهاند. آنان انتظار دارند که دیگران زندگی خود را بر مبنای برنامهها و ایدههای آنها تنظیم نمایند.
آنها ممکن است از افراد دور و بر خود سود ببرند و اگر احساس کنند که کسی پاییندست آنان است ممکن است با وی به تحقیر رفتار کنند. آنها ممکن است به شدن حسود باشند.
حفظ ارتباط سالم ممکن است برای این بیماران دشوار باشد.
مردم دچار اختلالات شخصیتی خوشۀ C به نظر میرسد که از ارتباط با دیگران و همجوشی در اجتماع کنارهجویی میکنند. آنها از روابط شخصی هراس دارند و از حضور در کنار دیگر مردم دیگر اضطراب میشوند. مثالهایی در این مورد شامل اختلال شخصیت اجتنابی، و اختلال شخصیت وسواس اجباری است.
اختلال شخصیت اجتنابی
فرد دچار این اختلال از موقعیتهای اجتماعی و روابط بین فردی عمدتاً به دلیل ترس از واپس رانده شدن امتناع میکند. وی ممکن است احساس کمبود کند، عزت نفس پایینی داشته باشند و اعتماد به دیگر مردم را دشوار بیابد. او ممکن است بیش از حد خجول و دچار محرومیت اجتماعی به نظر برسند.
فرد دچار اختلال شخصیت اجتنابی به طور معمول خواهان توسعۀ روابط نزدیک با دیگر افراد است اما از فقدان اعتماد به نفس و توانایی شکل بخشیدن به ارتباطات رنج میبرد.
اختلال شخصیت وابسته
فرد دچار این اختلال نیاز مبرمی به تحت مراقبت قرار گرفتن دارد، بیش از حد به دیگران متکی و وابسته است و ترسی عمیق از جداافتادگی و تنهایی وی را رنج میدهد. دیگران ممکن است مبتلایان به این اختلال را افرادی وبال گردن و مطیع و منقاد ارزیابی کنند.
فرد دچار اختلال شخصیت وابسته گرایشی به عدم شفافیت، انفعال، و انقیاد دارد. میل کلیدی در او قرار گرفتن در معرض لطف دیگران است و انرژی زیادی را برای تحقق این خواسته صرف میکند. عدم موافقت و همراهی دیگران ممکن است چنان برای این بیماران غیر قابل تحمل باشد که آنها زمان زیادی را صرف تغییر نظر آنان نمایند. برای دیگر مردم سودجویی از بیماران دچار این اختلال و تأثیرگذاری بر آنان کار آسانی است.
افراد دچار این اختلال اغلب عاری از حس اعتماد به نفس هستند و ممکن است در مورد هوش و تواناییهای خود اعتماد به نفس نداشته باشند. برای آنان انجام امور به طور مستقل یا تصمیمگیری بر مبنای رأی و باور شخصی و بدون کمک دیگران دشوار است.
قبول مسؤولیت ممکن است برای آنان چالشبرانگیز باشد. آنها ممکن است به دستاوردهای شخص خود بدبین بوده و به چشم تحقیر آنها را نگاه کنند. در شرایط تنها بودن ممکن است خود را بیپناه و ناراحت بیابند. اگر در یک ارتباط به پایان راه برسند نومیدانه در پی ارتباط دیگری خواهند رفت.
اختلال شخصیت وسواس اجباری (ناگزیر)
اختلال شخصیت وسواس اجباری نشانگر نگرانی بیش از حد در مورد کمالگرایی و کار به قیمت روابط شخصی نزدیک است. فرد دارای انعطافپذیری نیست و نیاز مقهور کنندهای برای اعمال کنترل بر همه چیز دارد. نگرانی در مورد قواعد و کفایت، آرامش را از وی سلب میکند. فرد ممکن خشکه مقدس، ناسازگار، بیرحم و بیشرم به نظر برسد.
مردم دچار این نوع اختلال نگران آنند که چیزها ممکن است خارج از کنترل و دچار درهم ریختگی باشند. آنها معمولاً روحیات کلاسیکی دارند، علاقمند به فهرستها و زمانبندی امورند، و ممکن است برای تکمیل امور با مشکل مواجه باشند زیرا هر چیزی باید در حد کمال باشد.
عقاید آنها در مورد مسایل مربوط به سبک زندگی، مثل قواعد اخلاقی،باورها و مذهب ممکن است سخت و صُلب باشد و واگذاری انجام امور به دیگران را مشکل بیابند.
خلاف افراد دچار اختلال وسواس اجباری (OCD)، افراد دچار اختلال شخصیت وسواس اجباری بر این باورند که رفتار آنها نرمال است و در مقابل کوشش برای تغییر آن مقاومت میکنند./
Source:
Types of Personality Disorder
Last updated Wed 10 August 2016
By Christian Nordqvist
Reviewed by Timothy J. Legg, PhD, CRNP
نظرات (0)