• هانا نیکولز، تیموتی جی. لیگ
• ترجمة هستی فراستفر
اختلال وسواس نوعی بیماری درمانپذیر است. چندین روش درمانی برای کاهش علایم این اختلال تا سطحی که افراد مبتلاء بتوانند زندگی نرمالی را پیش ببرند، وجود دارد.
این مقاله به این موضوع میپردازد که اختلال وسواس (OCD) چیست و درمانهای استانداردی را که برای مداوای این اختلال وجود دارد معرفی میکند. همچنین در این مقاله ریسکها و عوارض جانبی درمانهای اختلال وسواس و نیز راهنماییهایی برای چگونگی ادامة زندگی با این بیماری مطرح میشود.
آنچه در این مقاله میخوانید:
• اختلال وسواس چیست؟
• درمانهای رایج برای اختلال وسواس
• دیگر درمانهای اختلال وسواس
• زندگی با اختلال وسواس
اختلال وسواس چیست؟
اختلال وسواس نوع رایجی از اختلال اضطراب درازمدت است. فقط در ایالات متحد آمریکا در حدود 40 میلیون نفر دچار اختلالات اضطرابی هستند. اختلال وسواس مبتلابه 2.2 میلیون نفر یا 1 درصد کل جمعیت آمریکا است.
اختلال وسواس با رفتارهای تکراری ناخواسته مشخص میشود. این اختلال موجب میشود تا مردم دچار احساسات تکراری، افکار تکراری و ایدههایی موسوم به "وسواس" شوند که آنها را وادار میکند تا مدام به چیزی پاپیچ شوند. این "اصرار و انگیختگی نسبت به چیزی" به عنوان اضطرار در نظر گرفته میشود.
معمولاً فرد برخی اعمال را که همچون نوعی "آیین" مینمایند برای خلاص شدن از افکار وسواسی نشان میدهد. در هر حال، آسودگی در این مورد معمولاً موقت است و "آیین" به اجبار تکرار میشود. عدم تکرار آیینها میتواند سبب شدت گرفتن اضطراب و رفتارهای اضطرابی شود.
وسواسهایی که افراد دچار اختلال وسواس تجربه میکنند شامل ترس از میکربها، افکار ناخواستة ممنوع یا تابوها، افکار تهاجمی یا تمایل به کمال یا تمامتخواهی در امور است.
رفتار اضطراری که ممکن است در پاسخ به موضوع وسواس انجام شود شامل شستشوی بیش از حد معمول دستها، مرتب کردن چیزها به شکل خیلی دقیق و سختگیرانه و انجام محاسبات اجباری است.
اگر فردی در خود نشانههای اختلال وسواس را میبیند، باید با پزشک ر مورد این نشانهها مشاوره کند. اختلال وسواس در صورت عدم درمان میتواند سبب ایجاد پریشانحالی بسیار در فرد شود و بر عملکرد وی در زندگی روزمره آسیب برساند.
میزان شیوع اختلال وسواس در میان مردان و زنان یکسان است. یکسوم افراد بزرگسالی که دچار این اختلال هستند نخستین علایم آن را در دوران کودکی تجربه میکنند.
PANDAS چیست؟
اختلال عصبی روانی خودایمنی کودکان مرتبط با استرپتوکوکوس نوعی بیماری است که به نام PANDAS نیز شناخته میشود. این اصطلاح ارجاعی به علایم اختلال وسواس است که به صورت ناگهانی در دوران کودکی در پاسخ سیستم ایمنی بدن به عفونتهای استرپتوکوکی ایجاد میشود.
محققان میگویند که این پاسخ ایمنی به عفونت است که سبب بروز علایم اختلال وسواس میشود و نه خود عفونت استرپتوکوکی.
PANDAS معمولاً با درمانهای آنتیبیوتیکی مدیریت میشود. اگر علایم ادامه پیدا کنند کودکان با درمانهای استاندارد اختلال وسواس شامل رواندرمانی و داروهای مهارکنندة بازجذب انتخابی سروتونین مورد مداوا قرار میگیرند.
درمانهای رایج برای اختلال وسواس
درمانهای مختلفی برای کمک به مداوای اختلال وسواس وجود دارد. این درمانها میتوانند به کاهش اثرات این اختلال بر فعالیتهای روزمرة زندگی کمک کنند. اختلال وسواس با رواندرمانی، دارودرمانی، یا تلفیق هر دو روش مورد مداوا قرار میگیرد.
درمان شناختی رفتاری (CBT)
درمان شناختی رفتاری نوعی از رواندرمانی یا صحبتدرمانی است. هدف درمان شناختی رفتاری کمک به فرد دچار اختلال اضطراب برای مدیریت وسواسها و اضطرابهای وی با تغییر روش تفکر و رفتار وی است. این عمل اغلب اوقات به بهبود خلق و خو و عملکرد فرد منجر میشود.
درمان شناختی رفتاری تا حد زیادی مؤثر نشان داده است و میتواند به اندازة دارودرمانی برای برخی افراد مؤثر باشد.
ایدة پشت درمان شناختی رفتاری این است که افکار، احساسات و اعمال افراد به هم مرتبط هستند. درمان شناختی رفتاری بر این موضوع متمرکز میشود که چگونه روش تفکر فرد میتواند تعیین کنندة چگونگی احساسات و رفتارهای وی باشد.
برای مثال، افکار غیر واقعگرایانه یا منفی میتوانند سبب پریشانی شوند. پریشانی بر چگونگی تفسیر و تأویل فرد از موقعیتها اثر میگذارد و تأثیری منفی بر عملکردهای وی خواهد داشت. فرد میتواند در دام این وضعیت گرفتار و چرخة مزبور برایش تکرار شود.
درمان شناختی رفتاری بیش از فرو رفتن در قعر گذشتة بیمار بر مشکلات فعلی وی متمرکز میشود. درمانگر کمک میکند تا فرد مدارا با مشکلات مقهور کننده را از طریق تقسیم و کاهش آن به مسایل کوچکتر بیاموزد.
افراد دچار اختلال وسواس همچنین نشان دادهاند که چگونه برای مقابله با الگوهای منفی و تغییر آنها به روشی مثبت که باعث بهبود احساسات آنها میشود، عمل میکنند.
درمان شناختی رفتاری به فرد آموزش میدهد که چگونه افکار خود را شناسایی، مشاهده و پایش کند. هدف این درمان این است که مردم باورهای غیر عقلانی خود را به چالش بکشند و خطا بودن آنها را ثابت کنند که نتیجهاش تغییر باورهای فرد خواهد بود. درمان به روشهای عملی برای فرد میپردازد تا وی وضعیت ذهنی خود را بر بنیان زندگی روزانه بهبود ببخشد.
بسته به فرد، بهبود در سلامت ذهنی معمولاً در طول 12 تا 16 هفته درمان دیده میشود.
درمان "مواجهه" و پیشگیری از پاسخ (ERP) نوعی از درمان شناختی رفتاری است. هدف این نوع درمان ایجاد مواجهه یا تماس بین فرد و افکار، تصاویر، عینیات یا موقعیتهایی است که محرک ایجاد وسواس در وی میشوند. قسمتهای پاسخ و پیشگیری سپس وارد فرآیند درمان میشود تا فرد انتخابی متفاوت از رفتار اضطراری معمول را از خود نشان دهد.
این نوع درمان زیر نظر و راهنمایی درمانگر انجام میشود. به فرد دچار اختلال وسواس تمریناتی در مورد مواجهه با موضوع وسواس و ارائة پاسخ پیشگیرانه در مورد آن داده میشود تا فرد به خود در مورد مدیریت علایم کمک کند.
اگرچه این شیوة درمان ممکن در ابتدا میزان اضطراب را در بیمار افزایش دهد، فرد کاهش میزان اضطراب را به مرور زمان و به کمک تمرین تجربه خواهد کرد.
داروهای درمان اختلال وسواس
در بسیاری از موارد درمان شناختی رفتاری با موفقیت اختلال وسواس را پس میزند. در هر حال، برای برخی از مبتلایان ممکن است تلفیقی از درمان شناختی رفتاری و دارودرمانی مؤثر باشد.
داروهای تجویز شده برای فرد مبتلاء به اختلال وسواس بسته به سن بیمار بسیار متفاوت است. نوعی از داروهای ضد افسردگی موسوم به مهارکنندههای بازجذب انتخابی سروتونین (SSRIs) معمولاً برای افراد دچار اختلال وسواس تجویز میشود، اگرچه دکتر ممکن است داروهای روانپزشکی دیگری را برای بیمار تجویز کند.
تحقیقات عنوان کردهاند که افراد دچار اختلال وسواس ممکن است دچار ناهنجاریها یا عدم توازنی در یکی از مواد شیمیایی مغز به نام سروتونین باشند. این عدم توازن ممکن است سبب بروز علایم اختلال وسواس شود.
سروتونین حامل پیامهایی میان سلولهای عصبی مغز است و میتواند عملکردهایی نظیر حافظه، خواب و اضطراب را تنظیم کند.
مهارکنندههای بازجذب انتخابی سروتونین از طریق کُند کردن مجموع سروتونین سلولهای عصبی به وسیلة انتقال دهندههای پیامها کار میکنند. این عمل به سروتونین امکان میدهد تا زمان بیشتری در فضای میان سلولها باقی بماند، و بنابراین احتمال اینکه سلول عصبی بعدی پیام ارسالی را به درستی دریافت کند افزایش پیدا میکند.
مهارکنندههای بازجذب انتخابی سروتونین بدن را قادر میسازد تا مقادیر کاهش یافتة سروتونین را به شکل مؤثر مورد استفاده قرار دهد. چنانچه میزان سروتونین طبیعی افزایش پیدا کند، دکتر میتواند مقدار داروی مهارکنندة بازجذب انتخابی سروتونین را کاهش دهد.
اگرچه اغلب مهارکنندههای بازجذب انتخابی سروتونین ایمن هستند، FDA خواستار آن است که تمامی داروهای ضد افسردگی با سختگیرانهترین نظارتها تجویز شوند. کودکان، نوجوانان و بزرگسالان جوان زیر 25 سال ممکن است در زمان آغاز مصرف داروهای ضد افسردگی در معرض خطر بیشتری برای افکار خودکشی و اقدام به آن قرار داشته باشند.
افراد هرگز نباید مصرف داروهای ضد افسردگی را پیش از زمان معین شده از سوی دکتر قطع کنند حتی اگر احساس کنند که حالشان رو به بهبود گذاشته است.
دیگر درمانهای اختلال وسواس
تحقیقات در مورد جستجو برای یک درمان جراحی اعصاب آزمایشی برای اختلال وسواس به نام تحریک عمقی مغز (DBS) ادامه دارد. این درمان انگیزشهای الکتریکی را برای تحریک نواحی خاصی از مغز به واسطة الکترودهایی که در مغز جاگذاری شدهاند، ارسال میکند.
FDA در سال 2014 روش تحریک عمقی مغز را تحت "معافیت دستگاه در خدمت مقاصد انسان دوستانه" برای درمان اختلال وسواس تأیید کرد، که کاربرد مناسب آن را تضمین میکند و از استفادة بیش از حد از این درمان ممانعت به عمل میآورد.
نشان داده شده است که تحریک عمقی مغز با کاربرد پالسهای دارای فرکانس بالا برای تجدید فعالیت مغز در بخشهایی که دچار اختلال شدهاند عمل میکند.
تحریک عمقی مغز با دخالت عمل جراحی انجام میشود که به طور بالقوه میتواند خطرات جدی برای سلامت فرد در بر داشته باشد. در حال حاضر، عوارض جانبی درازمدت و خطرات تحریک عمقی مغز ناشناخته هستند.
زندگی با اختلال وسواس
مردم دچار اختلال وسواس ممکن احساس تنهایی کرده و از دوستان و اعضاء خانوادة خود دور شوند. در هر حال، کارهای حمایتی برای افراد دچار این اختلال و اعضاء خانوادة آنها در دسترس است.
گرفتن درمانهای مناسب، توصیههای لازم و حمایتهای متخصصان مراقبتهای بهداشتی و درمانی، و پیگیری برنامة درمان کلید بهبود از اختلال وسواس است.
اگرچه اختلال وسواس نوعی بیماری مزمن است، در عین قابل درمان محسوب میشود. با آموزش چگونگی مدیریت علایم و برخورداری از حمایت، فرد دچار اختلال وسواس میتواند علایم و محرکهای موجود در خود را به شکل مؤثرتری بفهمد و شناسایی کند و از این اختلال بهبود یابد./