• براین وو، دکتر تیموتی جی. لیگ
• ترجمة هستی فراستفر
هر کسی گهگاه در زندگی دچار غم و اندوه میشود که از احساسات طبیعی برای نوع انسان است. اما افسردگی یک اختلال جدی است که میتواند به تمامی جنبههای زندگی فرد لطمه وارد کند. افسردگی موقعیتی و بالینی به هم شبیه هستند اما یکی نیستند. شناسایی علایم افسردگی موقعیتی و بالینی نخستین قدم برای کمک گرفتن مناسب است.
افسردگی موقعیتی اغلب اوقات به مرور زمان از بین میرود، و صحبت در مورد مشکل میتواند باعث تسهیل فرآیند بهبود شود. اگر بهبود حاصل نشود، اختلال جدیتر افسردگی بالینی ممکن است توسعه پیدا کند. حل و رفع افسردگی بالینی دشوارتر است و فرد دچار این بیماری باید در جستجوی کمکهای مناسب پزشکی باشد.
آنچه در این مقاله میخوانید:
• افسردگی موقعیتی چیست؟
• افسردگی بالینی چیست؟
• تشخیص افسردگی بالینی
• گزینههای درمانی افسردگی موقعیتی
• گزینههای درمانی افسردگی بالینی
افسردگی موقعیتی چیست؟
افسردگی موقعیتی یا اختلال سازگاری با خلق و خوی افسرده نوع کوتاه مدتی از افسردگی است که در نتیجة یک حادثة آسیب زننده یا بروز تغییراتی در زندگی فرد رخ میدهد.
محرک این نوع افسردگی میتواند طلاق، از دست دادن شغل، مرگ یکی از دوستان یا خویشان نزدیک، یک تصادف جدی، و دیگر تغییرات بزرگ در زندگی نظیر بازنشستگی باشد.
افسردگی موقعیتی از تلاش و تقلای فرد برای مواجهه با تغییراتی که امکان وقوع دارند ریشه میگیرد. وقتی فرد قادر به کنار آمدن با موقعیت تازه باشد، بهبود امکان پذیر است.
برای مثال، پس از مرگ یکی از والدین، ممکن است مدتی طول بکشد تا فرد بتواند فقدان کسی را که دوست میداشته قبول کند. تا این موقع ممکن است او نتوانسته باشد با این وضعیت کنار بیاید.
علایم این وضعیت شامل موارد زیر میتواند باشد:
- احساس بیحالی
- احساس ناامیدی و اندوه
- مشکلات خواب
- گریههای مکرر
- اضطراب عدم تمرکز و نگرانی
- از دست دادن تمرکز
- کنارهجویی از فعالیتهای معمول زندگی و همچنین دوستان و اعضاء خانواده
- افکار خودکشی
اغلب مردمی که افسردگی موقعیتی را تجربه میکنند تا حدود 90 روز از پس بروز حادثة محرک افسردگی مزبور علایمی از افکار خودکشی را در خود دارند.
افسردگی بالینی چیست؟
افسردگی بالینی بسیار شدیدتر از افسردگی موقعیتی است. این نوع بیماری همچنین به عنوان افسردگی اساسی یا اختلال افسردگی اساسی شناخته میشود.
این نوع افسردگی در گروه اختلالات خُلقی طبقهبندی میشود و مشخصاً موجب عدم توازن مواد شیمیایی مغز میگردد.
افسردگی بالینی میتواند ریشههای ژنتیک داشته باشد یا در پاسخ به اتفاقات یا تجربههای استرسزا یا دردناک نظیر فقدانهای بزرگ رخ دهد. این حوادث اساسی میتوانند محرک احساسات منفی نظیر عصبانیت، ناخشنودی یا ناامیدی شوند.
افسردگی میتواند مسیر تفکرات و چگونگی کارکرد بدن فرد را تغییر دهد.
سوءمصرف مواد مخدر و الکل نیز با افسردگی بالینی مرتبط هستند.
تشخیص افسردگی بالینی
برای تشخیص رسمی افسردگی بالینی فرد باید معیارهای علایم مشخص شده در کتابچة راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات ذهنی (DSM) منتشر شده از سوی انجمن روانپزشکی آمریکا را داشته باشد.
برای تشخیص ابتلاء فرد به افسردگی بالینی، فرد باید 5 علامت یا بیشتر از یک فهرست معیار مشخص را به مدت دو هفته در غالب اوقات روز و تقریباً همه روزه داشته باشد.
علایم باید تا حدی شدید باشند که به طور قابل ملاحظهای توانایی فرد را برای تنظیم وظایف و امور روزمرة زندگی وی کاهش دهند.
حداقل یکی از علایم بروز یافته باید شامل خلق افسرده یا فقدان علاقه یا لذت باشد.
دیگر علایم و نشانههای مرتبط عبارتند از:
- خلق افسرده یا احساس آزردگی مداوم
- کاهش علاقه یا احساس عدم لذت از فعالیتهای مختلف به شکل ملموس
- کاهش وزن یا افزایش وزن قابل ملاحظه
- کاهش یا افزایش میزان اشتها
- بیخوابی یا افزایش اشتیاق به خوابیدن
- بیقراری یا رفتار کند و بطئی
- خستگی یا فقدان انرژی
- احساس بیارزش بودن یا احساس بیوجه گناه
- دشواری در تصمیمگیری یا تمرکز
- افکار مکرر مرگطلبی یا خودکشی یا اقدام به خودکشی
برخی از افراد دچار افسردگی بالینی توهم، هذیان و دیگر اختلالات سایکوتیک را تجربه میکنند. این نوع موارد معمولاً در افراد دچار افسردگی موقعیتی بروز نمیکنند.
گزینههای درمانی افسردگی موقعیتی
افسردگی موقعیتی پاسخی طبیعی به یک حادثة آسیب زننده است. این اختلال معمولاً وقتی موقعیت استرسزا یا حادثة مزبور از بین میرود، اگر موقعیت بهبود یابد، یا وقتی فرد یاد بگیرد که با آن کنار بیاید، خودبخود برطرف میشود.
در اغلب موارد، افسردگی موقعیتی کوتاه مدت است.
موارد خفیف افسردگی موقعیتی اغلب خودبهخود از میان میروند، اما برخی راهکارها وجود دارد که فرد میتواند برای کاهش اثرات موقعیت و کمک به بهبود خود از آنها استفاده کند.
برخی از تغییرات مرتبط به شیوة زندگی شامل موارد زیر هستند:
- انجام منظم تمرینات ورزشی
- رعایت یک رژیم غذایی متعادل
- داشتن برنامة خواب منظم
- صحبت با افراد مورد علاقه
- برقراری ارتباط با گروههای حمایت کننده
- پیگیری برنامههایی برای سرگرمی و اوقات فراغت
افرادی که بهبود از شرایط پدید آمده بر اثر تجربة یک حادثة آسیب زننده را دشوار میبینند باید با یک رواندرمانگر زبده مشورت کنند. این فرد متخصص میتواند به افراد در بازگشت به شرایط طبیعی کمک کند.
خانوادهدرمانی نیز توصیه میشود. در صورت نیاز، پزشک ممکن است داروهای ضد افسردگی یا ضد اضطراب را برای فرد تجویز کند.
گزینههای درمانی افسردگی بالینی
افسردگی بالینی ممکن است برای زمان درازی ادامه داشته باشد، و نیز ممکن است به یک برنامة درمانی عمیقتر و درازمدتتر نیازمند باشد. معمولاً برای درمان افسردگی بالینی ترکیبی از رواندرمانی یا مشاورة روانشناسی و دارودرمانی برای مداوا مورد استفاده قرار میگیرد.
پزشک متخصص مراقبتهای اولیه یا روانپزشک ممکن است داروهای صحیحی را برای بیمار تجویز کند یا فرد را برای دستیابی به سلامت ذهنی در صورت نیاز به فرد متخصص این رشته معرفی کند.
در موارد شدید، مخصوصاً اگر فرد اقدام به خودآزاری کرده باشد، ممکن است در بیمارستان بستری شود یا تا زمان دسترسی به بهبود تحت یک برنامة درمان سرپایی قرار گیرد.
هدف، یافتن برنامة درمانی صحیح و برگرداندن فرد به مسیر سالم زندگی است. در پیش گرفتن یک برنامة سالم سبک زندگی نیز میتواند مشوق بهبود بیمار باشد.
چه کسانی دچار افسردگی میشوند؟
بر مبنای نظر پیماننامة ملی بیماریهای روانی، 16 میلیون آمریکایی در سال 2015 دچار حداقل یک اپیزود افسردگی اساسی بودهاند. افسردگی نژاد، جنس یا پسزمینة اقتصادی نمیشناسد اما احتمال بروز آن در زنان 70 درصد بیشتر از مردان است.
با برخورداری از یک شیوة زندگی سالم و برنامة درمانی صحیح، هر دو نوع افسردگی قابل مدیریت هستند./