• براندن می، دکتر تیموتی جی. لیگ
• ترجمة هستی فراستفر
اختلال دوقطبی نوعی بیماری روانی است که با دورههای مانیا (شیدایی) و افسردگی مشخص میشود. گذشته از تغییرات خُلقی، فرد دچار این اختلال ممکن است طیفی از رفتارهای نامعمول دیگر نیز از خود بروز دهد.
افراد دچار اختلال دوقطبی و افراد علاقمند به آنها گاهی از اوقات مطرح میکنند که این اختلال متضمن تمایل زیاد فرد بیمار نسبت به دروغگویی است.
اگرچه دروغ یکی از علایم تشخیص اختلال دوقطبی در فرد نیست، شواهد مبتنی بر نقل قول نشان میدهند که این اختلال میتواند افراد را نسبت به دروغگویی مستعدتر کند.
آنچه در این مقاله میخوانید:
• اختلال دوقطبی چیست؟
• علایم اختلال دوقطبی
• اختلال دوقطبی و دروغ: آیا ارتباطی هست؟
• اختلال دوقطبی، دروغ، و تأثیر آن بر روابط
اختلال دوقطبی چیست؟
این بیماری که پیشتر به عنوان افسردگی مانیک شناخته میشد، بر اثر خطایی در عملکرد مغز که سبب بروز تغییرات خُلقی ناگهانی میشود، اتفاق میافتد. دیگر علایم بیماری شامل اختلالات خواب و برخی مسائل مرتبط به تفکر است.
خلاف نوسانات خُلقی معمول که هر کسی در زندگی تجربه میکند، تغییرات چشمگیر درگیر در اختلال دوقطبی میتواند طیفی گسترده از شیدایی شدید با علایم بیماری روانی تا افکار خودکشی را شامل شود.
مدت، شدت، و تواتر هر چرخة خُلقی بستگی به فرد دارد. برخی از افراد ممکن است هفتهها، ماهها یا حتی سالها در یک وضعیت "اُفت" یا "اوج" باقی بمانند. برخی دیگر ممکن است در طول فقط یک روز چندین نوسان خُلقی را تجربه کنند.
علایم بیماری به بروز در اواخر دورة نوجوانی یا اوایل بزرگسالی گرایش دارند، اما میتوانند در طول دوران کودکی یا اواخر بزرگسالی نیز بروز کنند.
علل بیماری ناشناخته است، اما به نظر میرسد عوامل ژنتیک در این مورد نقش دارند.
علایم اختلال دوقطبی
طیفی از علایم با تشخیص اختلال دوقطبی مرتبط هستند.
در فاز شیدایی فرد ممکن است:
- احساس سیر کردن در "عرش" یا "اوج" داشته باشد
- دچار احساس "تلاطم" یا "جوشش" باشد
- درگیر مشکلات خواب باشد
- دچار بیشفعالی باشد
- احساس کند از عهدة هر کاری برمیآید و بسیاری از کارها را میتواند همزمان انجام دهد
- در امور زندگی بیپروایی نشان دهد، مثلاً پول زیادی خرج کند، یا با سرعت زیاد رانندگی کند، یا نسبت به شریک زندگی خود سستعهدی نشان دهد
- حالت آزرده یا مضطرب داشته باشد.
فرد در طول دورة افسردگی ممکن است:
- احساس بودن در "قعر" یا اندوه داشته باشد
- خیلی زیاد یا خیلی کم بخوابد
- احساس کند که از هیچ چیز در زندگی لذت نمیبرد
- دچار مشکل عدم تمرکز باشد
- خیلی زیاد یا خیلی کم غذا بخورد
- باور داشته باشد که فاجعهای در راه است یا وی به جنایتی محکوم شده است
- افکار خودکشی در سر داشته باشد.
در طول مرحلة شیدایی، فرد ممکن است احساس کند که افکار مختلف در وی از هم سبقت میگیرند. ممکن است به سرعت در مورد مسایل بسیار متفاوت حرف بزند، و به شکل بیربط از موضوعی به موضوع دیگر بپردازد.
در این مرحله فرد همچنین ممکن است دچار توهمات مختلف شود یا باور داشته باشد که آدم بسیار مهم یا پرقدرتی است. ممکن است برای خود حقوق خاصی قایل باشد یا خود را ماوراء قوانین بداند، یا معتقد باشد که در موضوع توانایی دارای وضعیت خاصی در پیوند با دیگران است. رفتارهای تکانشی و بیپروا در میان مبتلایان به این اختلال عمومیت دارد.
در این زمینه بیشتر بخوانیم:
داروهای اختلال دوقطبی -
انواع، کاربرد، عوارض جانبی
اختلال دوقطبی و دروغ: ارتباطی هست؟
دلایل بالینی دال بر وجود ارتباط میان اختلال دوقطبی و افزایش میزان دروغگویی وجود ندارد. در هر حال وجود نوعی تمایل برای دروغگویی بیشتر در میان مبتلایان به این اختلال از سوی خود این افراد و خانوادههای آنها عموماً گزارش میشود.
اگر چنین تمایلی وجود دارد، آن را میتوان با ویژگیهای مرحلة شیدایی بیماری نظیر اختلالات حافظه، سرعت تکلم و تفکر، بیقراری، و انتخاب انجام رفتارهای مخرب مرتبط دانست.
مدلین هسلت / Madelyn Heslet که تجارب خود را در وبسایت The Mighty به اشتراک میگذارد، میگوید، در طول مرحلة شیدایی، "همة افکار سالم یا واقعگرایانه باد هوا میشوند."
اثرات شیدایی
خانم هسلت 10 مورد را که خود آموخته است باید نسبت به آن آگاه بود فهرست میکند. او اینها را چنین مینامد: "دروغهایی که شیدایی من میگویند و مرا دچار زحمت میکنند."
این موارد انواع توهم را نیز شامل میشود. فرد ممکن است چیزهایی را ببیند و بشنود که دیگران نمیبینند و نمیشوند، یا بوهایی را احساس کند که دیگران احساس نمیکنند. این دریافتها میتواند برای کسی که دچار آنها است کاملاً واقعی باشد.
مرحلة شیدایی میتواند شامل هذیان بزرگنمایی و عظمتطلبی باشد. فرد ممکن است واقعاً باور داشته باشد که آدم بسیار مهمی است یا دارای دوستانی بلند مرتبه و والاتبار است.
هسلت مینویسد که فرد دوقطبی در مرحلة شیدایی ممکن است بر این باور باشد که نسبت به هر جراحت یا ضرر و زیانی مصونیت دارد. این باور میتواند منتج به رفتارهای تکانشی یا خطرناک نظیر تجارب جنسی ناسالم یا اسراف در خرید شود.
این نوع رفتار میتواند فرد را دچار زحمت کند. هر فردی که درگیر مشکل شود، خواه دچار اختلال دوقطبی باشد یا نباشد، ممکن است برای سرپوش گذاشتن بر خطاهای خود به دروغ رو بیاورد، یا خود و یا دیگران را متقاعد کند که کار اشتباهی از او سر نمیزند. اختلال دوقطبی میتواند به سادگی شانس فرد را برای قرار گرفتن در چنین موقعیتهایی افزایش دهد.
همچنین گرایشهای اعتیادآور در میان افراد دچار اختلال دوقطبی بیشتر شیوع دارد. یک نظرسنجی در سطح کشوری در ایالات متحد آمریکا چنین دریافته است که بیش از نیمی از افراد دچار اختلال دوقطبی زمانی در طول زندگی خود اعتیاد به مواد مخدر یا الکل را تجربه کردهاند. اعتیاد میتواند محرک تمایل و گرایش به دروغگویی باشد.
نیاز به حفاظت از خود، در تلفیق با گرایش نسبت به هیجان، و باور نسبت به اینکه فرد در مقابل آسیب و زیان مصونیت دارد، میتوانند در ترکیب با یکدیگر ریسک دروغگویی را در فرد افزایش دهند.
یک برداشت متفاوت
فرد دچار اختلال دوقطبی ممکن است جهان را به شیوهای متفاوت از دیگران تجربه کند. گیب هاوارد از وبسایت BPHope مینویسد که افراد دچار اختلال دوقطبی ممکن است برای ایجاد تعادل درونی در خود دروغ بگویند زیرا احساسات واقعی آنها باعث میشود تا به چشم دیگران غریبه و بیگانه به نظر برسند.
هاوارد میگوید، احساسات واقعی آنها ممکن است برانگیزندة این انتقاد باشد که آنها جعلی هستند، بیش از حد خیالیاند یا در جستجوی توجهند. وقتی احساسات رفیعتر باشند، زندگی با حدت بیشتری تجربه میشود. چیزی که به نظر ما دروغ مینماید ممکن است برای کسی که آن را میگوید دروغ نباشد.
وقتی فرد دچار اختلال دوقطبی داستانهای خود را منظماً اغراقآمیز بیان یکند، ممکن است به خاطر این باشد که آنها را واقعاً اینگونه به یاد میآورد.
تمایل به صحبت سریع در طول مرحلة شیدایی نیز ممکن است صحبتها را به شکل دروغ درآورد. وقتی فرد بدون تأمل گرم ادامة صحبت میشود ممکن است بعدتر به یاد نیاورد که پیشتر چه گفته است.
فرد دچار اختلال دوقطبی ممکن است برای اجتناب از خوردن داغ ننگ بیماری روانی یا برای اینکه این افراد باور دارند که در مورد آنها هیچ چیز خطایی وجود ندارد دروغ بگوید، یا به نظر برسد که دارد در مورد موقعیتش دروغ میگوید. این موضوع ممکن است درمان را با چالش روبرو کند.
افراد دچار این اختلال روانی در مرحلة اُفت روحی خود بسیار بیشتر امکان دارد که به پزشک مراجعه کنند. این به دلیل آن است که در مرحلة شیدایی آنها مشکل را درک نمیکنند. اگر شیدایی شامل توهم و هذیان هم باشد، این نیز ممکن است به چشم افراد دیگر دروغ جلوه کند.
اختلال دوقطبی، دروغ و اثرات آنها بر روابط
وقتی فرد دچار اختلال دوقطبی دروغ میگوید، لزوماً به این معنی نیست که سعی در فریب مردم را دارد.
در هر حال دروغ میتواند باعث شود تا افراد خانواده، دوستان و همکاران فرد را به چشم فردی ذاتاً دروغگو ببینند. ناراستی میتواند بر روابط بین افراد آسیب برساند و مانع از تأثیر کیفیت مراقبت شود. این اثرات میتوانند پیامدهای درازمدتی بر کیفیت زندگی فرد دچار این اختلال بر جا بگذارند.
مشاوره و آگاهی میتواند به خانواده و دوستان در همدردی کمک کند، زیرا آنها به درکی از ارتباط میان علایم و دروغها یا درک دروغها میرسند.
مشاورة بیمار، درمانهای شناختی رفتاری، و داروهایی ضد روانپریشی یا داروهای ضد افسردگی میتوانند به مدیریت این اختلال و همراه این کمک به درک دروغ کمک کنند. هر درمانی لزوماً باید زیر نظارت پزشک انجام شود./
نظرات (0)