• آنا ساندویو
• ترجمه هامیک رادیان
بسیاری از ما متوجه این موضوع شدهاند که به نظر میرسد بهترین ایدهها زمانی که زیر دوش هستیم به فکرمان میرسند یا پاسخ پرسشی مشکل را زمانی پیدا میکنیم که کمترین توجه ما معطوف به آن است.
بخش بزرگی از مطالعات علم اعصاب به این موضوع اشاره کردهاند که مغز در زمان موسوم به اوقات فراغت یا وضعیت بیکاری خود - زمانی که در آن به نظر میرسد مغز ابداً به چیزی فکر نمیکند - کار بسیار زیادی انجام میدهد، و اینکه این زمانی است که مغز بیشترین کار خود را برای پیدا کردن راه حل برای مشکلات بغرنج انجام میدهد.
به مرور زمان و پیشرفت علم مغز و اعصاب، بیشتر و بیشتر برای محققان مسجل شد که زیگموند فروید حق داشت و ذهن، و نیز مغز، در ناخودآگاه کار میکنند. در واقع برای ما ایمنتر خواهد بود اگر بگوییم آنچه زیر عنوان خودآگاهی شناخته میشود در واقع قلۀ کوه یخی بسیار بزرگتر است که به شکلی عمیق در آبهای ناخوآگاه غوطهور است.
اما زمان دقیقی که در آن اطلاعات برای ما در حیطۀ شناخت قرار میگیرند – یا هنگامی که "نوک کوه یخ" از آب بیرون میزند، و ناخودآگاه به خودآگاه تبدیل میشود - از دیدگاه علم اعصاب به نحوی از جملۀ اسرار باقی مانده است.
به عبارت دیگر ما هنوز نمیدانیم که چه وقت آن لحظۀ رضایتبخش روشنگری "آهّا!" نمود پیدا میکند یا بیولوژی پشت آن چیست. این، دلیلی شد تا تیمی از محققان دانشگاه کلمبیا در نیویورک، در صدد برآیند تا در مورد این لحظۀ خاص به شکل دقیق تحقیق کنند.
محققان توسط دکتر مایکل شادلین / Michael Shadlen از انستیتو رفتار ذهن مغز مورتیمر بی. زوکرمن دانشگاه کلمبیا رهبری شدند و یافتههای مطالعه در نشریۀ "بیولوژی کنونی" منتشر شده است.
فرضیه
دکتر شادلین و همکارانش کار خود را با یک فرضیۀ جالب شروع کردند، فرضیهای که حاصل کار پیشین آنها در مورد فرآیند نوروبیولوژیک درگیر در تصمیمگیری بود.
همچنان که نویسندگان مطالعه توضیح میدهند، تحقیقات انجام شده بر روی میمونها و نیز انسان نشان میدهد که بسیاری از تصمیمات ما در زمانی شکل میگیرند که مغز "احساس" میکند انگار اطلاعات کافی را گردآوری کرده است، یا زمانی که سطح دقیقی از اطلاعات روی هم انباشته شدهاند.
این فرآیند تصمیمگیری در زمانی که مغز شواهد کافی را گردآوری کرده است نام "انباشت شواهد محدود" را با خود یدک میکشد. رسیدن به این آستانه مهم است، اگرچه مغز تمامی اطلاعات در دسترس را مورد استفاده قرار نمیدهد، مقدار مورد نیاز از آن را برای یک تصمیمگیری سریع و با وجود این دقیق به کار میبرد.
محققان در اندیشهاند که آیا این آستانه در عین حال مسؤول آن لحظۀ "یافتم!" نیز است یا خیر.
به روایت دکتر شادلین، "آیا میتوان لحظهای را که مغز باور میکند که شواهد کافی را گردآوری کرده است با آگاهی فرد از تصمیمگیری گره زد – آن لحظۀ مهم "آهّا!"؟
بررسی لحظۀ "آهّا"
برای پاسخ به این پرسش دانشمندان از 5 نفر از مردم خواستند تا یک تکلیف "تمییز جهت" را انجام دهند. در این تکلیف، نمونهها به نقطههایی روی صفحۀ کامپیوتر نگاه میکردند. حرکت نقطهها تصادفی و شبیه به حرکت دانههای شن بود وقتی که دستخوش باد میشوند. از نمونهها خواسته شد تا مسیر حرکت نقطهها را مشخص کنند.
لحظهای که آنها "تصمیم" میگرفتند تا مسیر نقطهها به کدام طرف به نظر میرسد که باشد به عنوان لحظۀ معادل "آهّا!" تلقی میشد.
در مرکز صفحه یک نقطۀ ثابت و یک ساعت قرار داشت. صفحۀ نمایش همچنین دو "گزینۀ انتخاب" موسوم به چپ یا راست داشت و اینها نشان دهندۀ مسیرهایی بودند که نمونهها مجبور بودند در مورد حرکت نقطهها تصمیم بگیرند.
کمی پس از اینکه نقطهها از حرکت بازمیماندند، نمونهها از یک قلم دستی الکترونیک برای حرکت دادن مکاننما در مسیری که فکر میکردند نقطهها در حرکت بودهاند استفاده میکردند.
برای تعیین زمان انجام تصمیمگیری، محققان از تکنیکی به نام "زمانسنجی روانی" استفاده کردند که بدین معنی بود که پس از اینکه نمونهها تصمیم خود را میگرفتند از آنها خواسته میشدند تا ساعت را به نقطهای برگردانند که احساس میکردند در آن تصمیم خود را گرفته بودند.
دکتر شادلین میگوید: "لحظۀ نشان داده شده توسط نمونهها - این زمانسنجی روانی - کاملاً ذهنی بود؛ این زمان صرفاً به تخمین خود آنها در مورد مدت زمان صرف شده برای رسیدن به تصمیم خود بستگی داشت. و از آنجا که این موضوع صرفاً ذهنی بود، از نقطهنظر اصول معتبر محسوب نمیشد."
لحظۀ "آهّا" شبیه تصمیم گرفتن است
به هر جهت با استفاده از یک مدل ریاضی، دانشمندان توانستند این زمان تصمیم ذهنی را به فرآیند انباشت شواهد محدود گره بزنند.
زمانهای تصمیمگیری ذهنی با آنچه دانشمندان به عنوان آستانۀ انباشت شواهدی تعیین کرده بودند که به آنها امکان میداد تا انتخابهای چهار نفر از پنج نمونه را پیشبینی کنند به خوبی مطابقت داشت.
دکتر شادلین توضیح میدهد: "اگر زمان گزارش شده توسط نمونهها معتبر بود، ما استدلال میکردیم که پیشبینی دقت تصمیم ممکن است.
ما بر مبنای مطالعات پیشین، از نوعی ترفند ریاضی استفاده کردیم، که نشان میداد که سرعت و دقت تصمیمات توسط یک عملکرد مغزی به هم گره خوردهاند." این "ترفند ریاضی" مدل انباشت شواهد بود.
دکتر مایکل شادلین میگوید: "اساساً عمل اطلاع آگاهانۀ از یک تصمیم با همان فرآیندی که مغز در خلال کامل کردن تصمیم طی میکند مطابقت دارد، حتی اگر تصمیم سادهای مثل این باشد که مکاننما به سمت چپ میرود یا راست."
به عبارت دیگر این مطالعه نشان میدهد که اطلاع آگاهانه از لحظۀ "آهّا" دقیقاً وقتی شکل میگیرد که مغز به آن آستانۀ انباشت اطلاعات رسیده است.
محققان میگویند، یافتههای مطالعه بینش درونی منحصر به فردی از بیولوژی خودآگاهی ایجاد میکند، و ما را به درک بنیان بیولوژیک تصمیمگیری، اخلاقیات، و در کل، ذهن انسان نزدیکتر میکند."
• در متن "eureka!" به معنی "یافتم" آمده است و اشاره به فریاد ارشمیدس در هنگامی دارد که در زمان استراحت در "وان حمام" به موضوع تغییر وزن احجام در آب پی میبرد و سرمست از این یافته برهنه و "یافتم" گویان به میان جماعت میرود. توضیح مترجم
Source:
How does the brain turn unconscious information into conscious thought?
By Ana Sandoiu
Published: Thu 27 Jul 2017
نظرات (0)